زندگی درک همین امروز است ، ظرف دیروز پر از بودن توست ، شاید این خنده که امروز دریغ کردی ، آخرین فرصت همراهی ماست .
……………………………………………………………………………………….
هیچ کس اشکی برای ما نریخت ، هر که با ما بود از ما می گریخت ، چند روزی هست حالم دیدنیست ، حال من از این و آن پرسیدنیست ، گاه بر روی زمین زل می زنم ، گاه بر حافظ تفاءل می زنم ، حافظ فالم را گرفت ، یک غزل آمد که حالم را گرفت ، ما ز یاران چشم یاری داشتیم ، خود غلط بود آنچه می پنداشتیم .
……………………………………………………………………………………….
واپسین لحظه دیدار ، منو دست گریه نسپار ، توی تردید شب خدا نگهدار ، اگه خوابم اگه بیدار ، تو ی این فرصت تکرار ، بگو عاشقی برای آخرین بار .
……………………………………………………………………………………….
ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم ، غصه معنایی ندارد تا تو می خندی برایم .
……………………………………………………………………………………….
منو با سادگی هات تازگی کن ، خدایی کن یه لحظه بندگی کن ، نزار از دست بره این عشق ساده ، بمیر و با من یک بار زندگی کن .
……………………………………………………………………………………….
اونی که بیشتر عاشقه ، کمتر وفا می بینه ، اونی که کمتر وفا داره ، بیشتر محبت می بینه ، اینه اون دنیایی که همه عاشقشن .
……………………………………………………………………………………….
عشق امانت با ارزشی است که هر کسی تو قلبش می زاره ، برای همینه که هر وقت بخوای عشق رو از کسی پس بگیری ، باید قلبشو بشکونی .
……………………………………………………………………………………….
کاش هرگز در محبت شک نبود ، تک سوار مهربانی تک نبود ، کاش بر لوحی که بر جان دل است ، واژه تلخ خیانت حک نبود .
……………………………………………………………………………………….
اگه بگم خرابتم قول میدی تعمیرم کنی ؟
……………………………………………………………………………………….
اون کسی رو که دوست داری هر چند وقت یکبار بهش یاد آوری کن ، تا فراموشی نکنه قلب براش می تپه ، و این یک یاد آوریست . (شکسپیر)
……………………………………………………………………………………….
اگرچه نازنینان را وفا نیست ، گلستانی چو باغ آشنا نیست ، اگر بر اوج آسمان هم پا گذارم ، دلم یک لحظه از یادت جدا نیست .
……………………………………………………………………………………….
دوست داشتن تنها چیزیه که نوبتی نیست ، پس خارج از نوبت دوستت دارم .
……………………………………………………………………………………….
دیرگاهیست که تنها شده ام ، قصه ی غربت صحرا شده ام ، من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ، کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام .
……………………………………………………………………………………….
دلم گرفته از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن ، از آدمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون مال تو نیستند ، از اونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره !
……………………………………………………………………………………….
دل که رنجید از کسی ، خرسند کردن مشکل است ، شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است ، کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد ، حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است .
……………………………………………………………………………………….
در کنار ساحلت من قایقی شکسته ام ، تو همان ساحل عشقی که بهت دل بسته ام .
……………………………………………………………………………………….
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من ؟ الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من !
……………………………………………………………………………………….
در اتوبان زندگی وقتی تابلوی وجود تو را می بینم ، از سرعتم می کاهم و به درجه بنزین تحملم چشم می دوزم .
……………………………………………………………………………………….
امروز بهترین ساعتم رو شکستم ، چون لحظه های بی تو بودن را به رخم می کشید .
……………………………………………………………………………………….
یه دوست خوب می گفت : آدما مثل کتابن ، تا وقتی تموم نشدن جذابن ، پس سعی کن خودتو جلوی دیگران ورق نزنی تا زود تموم نشی ، چون وقتی تموم بشی میرن سراغ یکی دیگه .
……………………………………………………………………………………….
می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت ؟ جایی که می ری مردمی داره که می شکننت ، نکنه غصه بخوری تو تنها نیستی ، تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری ، قلب می ذارم که جا بدی ، اشک می دم که همراهیت کنه ، و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خودم . (احمد شاملو)
……………………………………………………………………………………….
جانم از غم تباه شد ای واه ، روزم از عشق شد سیاه سیاه ، سوختم ، سوختم ، دریغ ، دریغ ، مگر ای شیخ عشق بود گناه ؟! (احمد شاملو)
……………………………………………………………………………………….
دز فراسوهای عشق تو را دوست دارم ، در فراسوی پرده و رنگ ، در فراسوی پیکرهایمان ، با من وعده ی دیداری بده . (احمد شاملو)
……………………………………………………………………………………….
همه لرزش دست و دلم از آن بود ، که عشق پناهی گردد ، پروازی ، نه گریزگاهی گردد . (احمد شاملو)
……………………………………………………………………………………….
زندگی را از نخست برای من بد ترجمه کرده اند ، زندگی را یکی مرگ تدریجی نام نهاد ، یکی بدبختی مطلق معنی کرد ، یکی درد درمان ناپذیرش خواند ، و سرانجام یکی رسید و گفت : زندگی به تنهایی ناقص است تا عشق نباشد ، زندگی تفسیر نمی شود . (احمد شاملو)
……………………………………………………………………………………….
نه در رفتن حرکت بود ، نه در ماندن س ، شاخه ها را از ریشه جدایی نبود ، و باد سخن چین با برگ ها رازی چنان نگفت که به شاید ، دوشیزه عشق من مادری بیگانه است ، و ستاره پر شتاب بر مداری معیوس جاودانه می گردد . (احمد شاملو)
……………………………………………………………………………………….
نام خفت دهندگان را نمی خواستم و خفت کشندگان را ، می خواستم نام تو را بدانم ، و تنها نامی که می خواستم و ندانستم . (احمد شاملو)
……………………………………………………………………………………….
کسی که باورت داره ، همیشه یک قدم جلوتر از کسیه که دوستت داره .
……………………………………………………………………………………….
زندگی وقتی قشنگه که در کتاب قانون آن اصل معرفت ماده محبت و تبصره عشق نوشته شده باشه .
……………………………………………………………………………………….
در زندگی مشو مدیون احساس کسی ، تا نباشد رایگان عمرت گروگان کسی ، زندگی دفتری از خاطره هاست ، یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ، یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسر سختی هاست ، چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ، ما همه همسفریم .
……………………………………………………………………………………………………………….
انقدر مستم که بی قایق به دریا می روم یا به عشقم میرسم یا غرق دریا می شوم
……………………………………………………….
تو را به جای همه کسانی که نمیشناختم دوست میدارم تو را به جای همه روزگارانی که نمیزیستهام دوست میدارم برای خاطر عطر گسترهی بیکران و برای خاطر عطر نان گرم برای خاطر برفی که آب میشود، برای نخستین گل، برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمیرماندشان تو را به جای همه کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم تو را برای دوست داشتن دوست میدارم
……………………………………………………….
بزار خیال کنم هنوز ترانه هامو میشنوی هنوز هوامو داری و هنوز صدامو میشنوی بزار خیال کنم هنوز یه لحظه از نیازتم اگه تموم قصمون, هنوز ترانه سازتم بزار خیال کنم هنوز پر از تب وتاب منی روزا بفکر دیدنم , شبا پر از خواب منی
……………………………………………………….
انواع بوسه: ?/بوس صورت : دوست داشتن ?/ بوس پیشانی : آرامش ?/بازو: شوخی کردن ?/لب : عاشق بودن ?/ گردن : نیاز داشتن
……………………………………………………….
عشق یعنی یک سلام و یک درود عشق یعنی درد و محنت در درون … عشق یعنی خون لاله بر چمن عشق یعنی شعله بر خرمن زدن عشق یعنی آتشی افروخته عشق یعنی با گلی گفتن سخن …
……………………………………………………….
آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیاندیشم که همین دوست داشتن زیباست
……………………………………………………….
کاش می شد باردیگر سرنوشت از سر نوشت کاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت کاش می شد از قلمهایی که بر عالم رواست با محبت, با وفا, با مهربانیها نوشت کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت کاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود کاین همه ای کاشها بر دفتر دلها نوشت زندگی مثل یه دیکته اس هی می نویسیم، هی غلط می نویسیم، هی پاک می کنیم دوباره هی می نویسیم، هی پاک می کنیم غافل از اینکه عزرائیل داد میزنه: برگه ها
……………………………………………………….
کیسه کوچک چایی ، تمام عمر ، دلباخته لیوان شد ، ولی هر بار که حرف دلش را می زد ، صدایش در اب جوش می سوخت . کیسه کوچک چای با یک تیکه نخ رفت ته لیوان و حرف دلش را اهسته گفت . لیوان سرخ شد
……………………………………………………….
دل شکستن چاره اش سنگ نیست این دل ما با نگاهی سرد نیز میشکند
……………………………………………………….
میگویند سه چیز زاده عشق نیست: جدایی، سفر، فراموشی، ولی آن زمان که تو مرا تنها گذاشتی و فراموشم کردی من لحظه لحظه عاشقت شدم
……………………………………………………….
سه چیز در زندگی اموختم:از عشق رسوایی/از دوست بی وفایی/از شب تنهایی
……………………………………………………….
اسم زیبای تو را خال زدم در بدنم تا که محفوظ بماند نام تو در کفنم
……………………………………………………….
اگه نیوتن قبل مرگش چشمای تو رو می دید معنی حقیقی جاذبه رو می فهمید.